شرف اهل هنر
- Soheil Parhizi
- Oct 29, 2015
- 2 min read
شرف اهل هنر
در میان هنرمندان، انسانهای شریف کم نیستند ولی هنرمندان پاکی که به زیور دلاوری و آزادگی هم مزین باشند و همچنین اهل مطالعه بوده و دستی توانا هم بر قلم داشته باشند، جدا کم شمارند. پرویز صیاد یگانه ای است در جامعه ایرانی: نمایشنامه نویس، کارگردان، بازیگر، نویسنده، ترانه سرا، کوشنده فرهنگی و سیاسی.
استعدادی که بر هر کاری دست گذاشت، بهترین بازدهی را از خود نشان داد. "سرکار استوار"، "اختاپوس" و "کافشو" در تلویزیون در زمان خود، خیابان خلوت کن بودند و فیلمهای ماندگار صمد در سینما در هنگام نوروز، صف های طولانی مشتاقان را باعث می شد. مشتاقانی که از همه رده های سنی و اجتماعی بودند.
در برابر سختیها و در شرایط دشوار، آدمها عیار خویش را نشان می دهند. با گرداب انقلاب اسلامی، صیاد نه اغفال موج "روشنفکری" گردید و زیر بیرق علمای اَعلام سینه زد و نه "چه گوارا" وار، برا سیاهکل و جنگل، مرثیه سرایی نمود. ترک دیار کرد و از همان آغازِ زندگی در تبعید، سمت و سوی خود را مشخص کرد و قلم و دوربینش را برای بازتاب آنچه بر ما و شما می رفت، بکار گرفت. ساختن کارهای درخشانی همچون "فرستاده"، "ایست بازرسی" و "محاکمه سینما رکس" در غربت کار ساده ای نبود. افزون بر اینها، ادامه نمایشهای صمد در پیوند با جنگ وانقلاب، فضای حقیقی و جالبی را از آنچه در میهن می گذشت، برای مخاطبان تصویر می نمود.
جناب صیاد برای نمایش سری تئاترهای "هادی و صمدش" پارسال در دهه هفتاد زندگی پربارش چند هزار مایل را پیمود و در دهها شهر ایرانی نشین، اجرا داشت. نابغه ای که برای گذران زندگی و همچنین مسئولیت ملی و انسانی اش، این سختیها را به جان می خرد، می توانست با دو تا خودشیرینی برای آقایان در تهران، هم ساختمان تئاتر کوچکش را پس بگیرد وهم از مزایای دیگرِ با سیستم بودن بهره بگیرد و خودش را که هیچ، حتی نوه و نتیجه هایش را هم تامین مالی کند. ولی سرشت و گوهرش اینگونه نبود و برای همین "شرف اهل هنر" به درستی لقب این هنرمند ارزنده و بیمانند است.
شاهین نژاد
Comments