قهرمانی که شهره آغداشلو به دنیا عرضه کرد!
- Soheil Parhizi
- Oct 25, 2020
- 8 min read
آیا مستند درباره ندا آقا سلطان را با صدای شهره آغداشلو به یاد دارید که سعید کمالی دهقان را به عنوان یک قهرمان معرفی کرد و گفت: «داوطلبی قابل از راه رسید که شجاعتش زبانزد بود». سعید کمالی دهقان به خاطر ایفای این نقش جایزه روزنامه نگار سال بریتانیا را دریافت کرد. پس از چند سال به همراه محمد رضا جلائی پور پیشنهاد اعطای جایزه نوبل به روحانی را مطرح کرد، بعد هم در مصاحبه ای کفت که هیچ مدرکی در دست نیست که ندا توسط جمهوری اسلامی کشته شده باشد!

در ادامه توجه شما را جلب میکنیم به متنی که سهیل پرهیزی مدیر مسئول سایت سپیده دم در تاریخ نوشت و پرسید:
یک روزنامه نگار ایرانی به نام سعید کمالی دهقان (متولد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۴، کرج) که در یک روزنامه بریتانیایی خبر منتشر میکند، نام حسن روحانی را به عنوان نامزد صلح نوبل در لیست نظرسنجی روزنامه گاردین برای جایزه صلح نوبل قرار میدهد. هر کسی هم که رای بیشتری بیاورد در حقیقت می شود برنده جایزه نوبل آن روزنامه و نه نوبل واقعی که کمیته انتخاب خودش را دارد و بین نامزدهای امسالش هم نام حسن روحانی نیست و اصلا نمی توانسته باشد چون مهلت کاندیدا کردن افراد برای جایزه امسال، در بهمن ماه گذشته، یعنی زمانی که حتی روحانی کاندیدای ریاست جمهوری نشده بوده به پایان رسیده است. بعد همانطور که دیروز پیشبینی میکردیم یک روز بعد از این حرکت آقای سعید کمالی دهقان، دو روزنامه در ایران با این تیتر منتشر شد: حسن روحانی کاندیدای جایزه نوبل شد! مسلما همهٔ طراحان این قضیه، از جمله آقای سعید کمالی دهقان از قبل میدانستند، که امکان نامزدی جایزه صلح نوبل برای روحانی وجود ندارد، ولی حداقل میتوانند در اذهان عمومی این تصور را ایجاد نمایند که ایشان شرایط احراز چنین مقامی را دارا میباشد، پس میتوان به عملکرد روحانی امیدوار بود، و با پنهان کردن هرچه بیشتر حقایق، به اهداف خود رسید. سعید کمالی دهقان، جایزه روزنامهنگار سال در بریتانیا، را ۳ سال پیش به خاطر مستندی که ایشان مشترکاً به همراه آنتونی توماس درباره ندا آقا سلطان، یکی از قربانیان رژیم ایران ساخته بود دریافت کرد. وی پس از دریافت جایزه در مصاحبه با رادیو فردا گفت: افتخار میکنم به خاطر تمام تلاشهایی که روزنامهنگاران ایرانی در طول یکسال گذشته انجام دادند تا جهان بداند که چه اتفاقاتی در ایران در حال رخ دادن است. اتفاقاتی که بعد از خردادماه سال گذشته رخ داد اگر یک نتیجه مثبت داشت این بود که به مردم جهان فهماند که احساس واقعی مردم ایران چیست.من فکر میکنم این اتفاق مهمی است که روزنامهنگاران ایرانی با انعکاس اخبار داخل ایران توانستهاند انجام بدهند و من افتخار میکنم که یک روزنامهنگار ایرانی هستم. من سعی کردم در این فیلم زندگی واقعی ندا را نشان بدهم. تلاشم بر این بود که از ندا یک اسطوره نسازم. بلکه همان چیزی را که بوده است نشان بدهم و بگویم که ندا هم یک دختر ایرانی بود مثل میلیونها دختر ایرانی که آن روزها شجاعانه در خیابانها به سر میبردند و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند.خواستم به جهانیان بگویم که او هم مثل هر زن ایرانی دیگری چیزی را طالب بوده است که دیگران میخواستهاند. دلش میخواسته کمی آزادی فردی داشته باشد. کتابهایی را که دلش میخواسته بخواند و خودش باشد. این پیغامی بود که من سعی کردم در فیلمم به بینندگان بدهم. آقای سعید کمالی دهقان حال مایل هستم از شما، در مورد حسن روحانی که به صدها دليل نه تنها نباید جایزه جايزه صلح نوبل بگيرد، بلکه روزی در کنار خامنهای در برابر قانون پاسخگوی عملکرد ۳۵ سال گذشته خود باشد، چندین سوال بپرسم: پس از آنکه جایزه روزنامهنگار سال بریتانیا را دریافت کردید ، گفتید " تلاشتان در جهت رساندن صدای مردم ایران هست "، حال چه شد که در نقطه مقابل قرار گرفتید؟ بهتر نبود شما پس از اینکه به خاطر همکاری در ساخت فیلمی دربارهٔ یکی از قربانیان رژیم ایران، جایزه دریافت کردید و شناخته شدید از این اعتبار و موقعیتی که نصیبتان شد برای رساندن صدای دیگر قربانیان، با صدایی رساترادامه میدادید؟ آقای سعید کمالی دهقان، میتوانید کمی از سفر خود به ایران و حضور در خانه ندا آقا سلطان، برای ما بگویید؟ در شرایطی که قبر ندا آقا سلطان در بهشت زهرا ۲۴ ساعته تحت کنترل قرارداشت و اگر کسی را در حال عکاسی آنجا میدیدند، با یورش به سمتش دستگیرش میکردند، ولی شما توانستید وارد خانه خانواده آقاسلطان شوید و با آنها مصاحبه کنید و نهایتا به سلامت از کشور خارج شوید! آیا تسهیلات ویژهای برای شما فراهم شده بود؟ آقای سعید کمالی دهقان، یکی از دلایلی که برای کاندید شدن روحانی ذکر کردید ، آزادی زندانیانی است که اغلب آنها دوران محکومیت خود را سپری کرده بودند. آیا به خاطر دارید در سال ۲۰۱۰ یعنی همان سالی که شما جایزه روزنامهنگار سال در بریتانیا را دریافت کردید، جعفر پناهی کارگردان نامدار سینمای ایران، به دلایل واهی دستگیر و مورد آزار و اذیت واقع شد تا جایی که اعتصاب غذا کرد و گفت تنها خواستهاش این است که به عزیزانش اجازه دهندهرجا که مایلند او را به خاک بسپارند! ... ولی تلاش گسترده مردم، فعالین حقوق بشر، سینماگران، سازمانهای حقوق بشری و ... در سرتا سر دنیا باعث شد، که حکومت ایران عقب نشینی کرده و او را آزاد نماید. این اتفاق در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد افتاد، آیا میتوان آزادی جعفر پناهی را یکی از دلایل نامزد کردن محمود احمدینژاد برای دریافت جایزه صلح نوبل در سالهای آینده بر شمرد؟ و مگر همین اتفاق با گسترهٔ بیشتری تکرار نشد، که در اثر فعالیت و دلسوزی مردم و فعالین حقوق بشر در کشورهای مختلف از استرالیا تا کانادا، از لوس آنجلس تا تهران، از روستاهای کوچک در نروژ تا فیلیپین، پشتکار فعالین در برگزاری تجمع هفتگی در اسلو، شجاعت و ممارست رضا خندان همسر خانوم ستوده، و همه این مبارزات و سخت کوشی ها باعث نشد، تا حکومت ایران را به عقب نشینی وادار کند، وسرانجام این اتفاق یعنی "دستاورد تلاشهای مردم" چند روز قبل از سفر حسن روحانی به نیویورک به بار نشست، و نسرین ستوده آزاد شد تا حکومت ایران بتواند از این همه تلاش و موج ایجاد شده، در جهت اهداف سیاسی خود استفاده کند. چه اولویتی را شما برای دریافت جایزه صلح نوبل برای روحانی نسبت به احمدینژاد در نظر گرفتید؟ آیا در زمان هردو رئیس جمهور اتفاق مشابه "آزادی زندانیان سیاسی در اثر فشار افکار عمومی" رخ نداد؟ نسرین ستوده، که چندین سال از عمر خود را به دلیل دفاع شرافتمندانه از موکلین خود، در سلولهای انفرادی و عمومی زندان اوین سپری کرده، و چندین بار به علت اعتصاب غذاهای طولانی مدت با مرگ دست و پنجه نرم کرد، و به عنوان یک مادر دوری از فرزندان خردسال خود را تحمل نمود، تا شرافت کاریش را زیر پا نگذارد، موضوعی که در عصر حاضر بسیار افسانهای به نظر میرسد، آیا از نظر شما فرد شایستهای برای دریافت جایزه صلح نوبل نبود؟ حسن روحانی که بیش از بیست سال به عنوان نماینده خامنهای در حساسترین پستهای امنیتی قرار داشته از جمله دبيرى شوراى عالى امنيت ملى زمانى كه قتلهاى برون مرزى اتفاق مى افتاد و در داخل اعتراضات (بعضا مسالمت اميز) به خاك و خون كشيده مى شد از جمله تجمعات اسلام شهر و قزوين و كوى دانشگاه در راس رژیمی کار میکرده که مرتکب همه این ظلمها شده است. آقای دهقان آیا میتوانید یک تحقیق ساده کنید تا متوجه شوید نقش و اظهار نظرهای ایشان در پاسخ بسيار سنگين و بعضا خونين به اين تجمعات چه بود؟ در زمان دبيرى ايشان چند ترور در خارج إز كشور اتفاق افتاد، أيا حداقل نبايد پرسيد كه دبير شوراى عالى امنيت ملى نقش و يا اطلاعى إز انها داشته يا خير؟ آیا حسن روحانی که شما در روزنامه گاردین به عنوان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل معرفی کردید همان کسی است که در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ گفت:«شعار زیبای مرگ بر آمریکا در کشور ما وحدت آفرین شده است.»! و جالب است که در دولتی که آقای حسن روحانی تشکیل داده اند یکی از گروگان گیران سابق دیپمات های آمریکایی یعنی خانم معصومه ابتکار که همیشه از به گروگان گرفتن دیپلمات های آمریکایی و حمله به سفارت افتخار کرده را به عنوان معاونت رئیس جمهور و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست منصوب نموده است! شاید شما و همفکرانتان بخواهید اینطور توجیه کنید که این سخنان مربوط به گذشته دور است و انسانها به مرور زمان در تفکرات خود تجدید نظر میکنند، ولی با شنیدن نظرات ایشان در تبلیغات انتخاباتی خود آنجا که در مسجد الرسول کرج در بعد از ظهر چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ گفت: ” مرگ بر آمریکا عملی می خواهیم مرگ بر آمریکا زبانی آسان است” متوجه میشویم که افکار خطرناک ایشان تغییر زیادی نکرده است. کسی که به گفته خودش بارها از جمله در مصاحبه تلویزیونی و در کتابش تاكيد کرده در مذاکرات با دول خارجی، آنها را فریب داده تا برنامه هستهای سوال برانگیز و مخفیانه هستهای را پیش ببرد. آیا به راستی کسی با این مشخصات لایق دریافت جایزه صلح نوبل است؟ آقای سعید کمالی دهقان، آیا شما نمیدانستید حسن روحانی همچنین دفاع میلیون ها هموطنمان از حقوق مدنی و شهروندی خویش که طبق اصل بیست و هفتم قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح به صراحت آزاد اعلام شده است را همانند خامنه ای “اردوکشی خیابانی” نامید! مردمی که در راهپیمایی شرکت کردند سلاحشان فقط و فقط دستبندِ سبزشان و بیان حقیقت بود اما حکومتی ها با شلیک مستقیم، قلب و سر مردمی که در راهپیمایی شرکت کرده بودند را هدف قرار داند، مردم را از بالای پل به پایین پرت کردند، با ماشین از روی بدن هموطنانشان رد شدند، به دختران مسلمان هموطن خود در زندان تجاوز نمودند، ظرف چند روز آنقدر جوانان هموطنی که در راهپیمایی سکوت شرکت کرده اند را درزندانهای اوین و کهریزک شکنجه کردند که چندین نفر از آنها زیرشکنجه کشته شدند. شما به عنوان روزنامه نگار برتر بریتانیا خبر نداشتید؟ آقای دهقان آیا شما خبر داشتید که بر اساس اعلام مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ۱۲۹ نفر از زمان روی کار آمدن روحانی در ۱۲ مرداد ماه تا روز ۱۱ مهر در ایران اعدام شدند؟ آقای سعید کمالی دهقان آیا خبر نداشتید که حسن روحانی، مصطفی پور محمدی را به عنوان وزیر دادگستری برگزید و گفت: «حجتالاسلام والمسلمین پورمحمدی را برای وزارت دادگستری انتخاب کردم و همچنین از پذیرش ایشان خوشحال شدم.» آیا شما به عنوان روزنامه نگار سال در بریتانیا، نمیدانستید که مصطفی پور محمدی مرتکب جنایت علیه بشریت است و در سال ۲۰۰۵ از سوی دیدهبان حقوق بشر به عنوان «وزیر مرگ» نام گرفت؟ آیا میدانید دلیلش چه بود؟ در پی صدور حکم آیتالله خمینی در تابستان سال ۶۷ نمایندهی وزارت اطلاعات در هیات سه نفرهای - در کنار نیری (قاضی شرع) و اشراقی (دادستان تهران) - بود که در نهایت حکم اعدام زندانیان سیاسی - به گفتهی آیتالله منتظری در کتاب خاطراتش مابین ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ نفر - را صادر کرد. آیا خبر نداشتید یک شکنجهگر دیگر به نام علی ربیعی که نام مستعار وی در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی «عباد» بودهاست، و توسط حسن روحانی به عنوان وزیر کار برگزیده شد در دفاع از سابقه امنیتی و اطلاعاتی خود در مجلس اظهار کردند که: «من یک پاسدار بودم و به گذشته خودم افتخار میکنم و به نظرم مخالفان باید این مسئله را به عنوان نقطه قوت مطرح کنند.» عبدالله شهبازی که در گذشته ریاست موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات را برعهده داشته در مورد یکی از «خاطرات جالب زندگي» علی ربیعی که در کمال خونسردی برایش تعریف کرده مینویسد: «در آذربايجان تعدادي از اعضاي يک گروهک را دستگير کرديم. بايد آنها را براي حضور در دادگاه از راه آستارا به گيلان ميفرستاديم. نگهبان و محافظ به اندازه کافي نداشتيم. همه را در تابوت خوابانيديم و در تابوتها را ميخ زديم و با کاميون اعزامشان کرديم. زماني که در مقصد در تابوتها را باز کردند همه به علت خفگي مرده بودند!» پتانسیل شکسته شدن تابوی مذاکره با آمریکا را یکی دیگر از دلایل دریافت جایزه صلح نوبل ذکر کردید. آیا فراموش کردید که دستور نرمش قهرمانانه که در اثر تحریمهای فزاینده بینالمللی از سوی خامنهای صادر شده بود، امکان یک تماس تلفنی با اوباما را فراهم نمود؟ پس با این همه دلایلی عجیبی که شما ذکر کردید، میتوان علی خامنهای و هم پیمانش بشار اسد را نیز برای نامزدی جایزه صلح نوبل معرفی کرد. شما و دوستانتان از عهده این کار بر خواهید آمد. سهیل پرهیزی ۱۷ مهر ۱۳۹۲
Comentarios