من مُردم انگار سگ مُرد
- Soheil Parhizi
- May 4, 2017
- 2 min read
میگوید: "بخش خصوصی فقط به فکر زغال و پول است. به من فکر جان من نیست که. من مُردم انگار سگ مُرد."
۸۰ نفر در معدن ذغال سنگ گلستان به دلیل انفجار این معدن محبوس شده اند و ۳۳ جنازه از معدن خارج شد!
معنایِ اینکه این کارگر میگوید من و سگ برای کارفرما فرقی نداریم، یعنی اینکه به اندازهی عمر جمهوری اسلامی، در عمق دوکیلومتری زمین، بدون حتا چکمه و لباس فرم سهمیهای، با قرارداد سفید امضاء جان بکنند و آخرین فیش حقوقشان ۸۰۰ هزارتومان باشد.یعنی اینکه همین میزان حقوق _که حتا برای خرج آب و نان هم کفایت نمیکند_ به مدت هجده ماه، به آنها پرداخت نشود. یعنی اینکه هشتاد همکار او با سابقهی هجده سال کار که فقط پرسیده بودند "پس کی حقوق میدهید" بدون هیچ توضیحی و بدون هیچ پرداختی اخراج شوند. یعنی در زیر شلاق تمام این مصائب، شیفت کاری آنها شانزده ساعته تعریف شود. یعنی او و رفقای جان باختهاش زیرمجموعهی وزارتخانهای جان کندند و میکنند که وزیر آن ۱۰۰۰ میلیارد ثروت و ۱۲ شرکت خصوصی دارد. فقط کافیست بدون هر تلاشی برای انشاء نویسی در بابِ تن و تابوت و طبقه، این دو رقم را روی کاغذ بنویسیم و به تفاوت آنها نگاه کنیم تا متوجه شویم که او بدون کمترین اغراقی ارزش کارگر و سگمرده را یکسان درک میکند. تا متوجه بشویم وقتی که همین دو روز پیش در مراسم روز کارگر و در حضور روحانی فریاد زدند " عزا عزا امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر روی هواست امروز " یعنی چه و اینکه مجری برنامه فرمود " باید دهان شما که شعار میدهید را خرد کرد " یعنی چه. به همین راحتی؛ عیسا هم نمیتوانست به این سرعت معجزه رو کند و نشان دهد خرد کردن دهان کارگر یعنی چه. به برکت دولت تدبیر و امید، حتا معجزات و کرامات هم دچار #تغییرات_محسوس شدهاند؛ پس قسم به معدن که روی سر کارگر خراب شد و نان که از او دریغ شد. قسم به روز که برای او شب شد و قسم به شب که مدفن او شد. قسم به کارگر که در میان خاکِ بی ثبات له شد و قسم به فرومایه و رذل که بر گور او صاحب جزیرهی ثبات شد. محمد خاتمی: «همه ما از آقای روحانی پشتیبانی میکنیم همان طور که آقای جهانگیری و عقلای کشور باور دارند مصلحت مردم و کشور در تداوم دولت روحانی است.» جلیل محمد قلی زاده بنیانگذار روزنامه ارزشمند " ملا نصر الدین " صد و چند سال پیش وضعیت امروز ما را پیش بینی کرده بود . او در این روزنامه ( بسال ۱۹۰۸ میلادی ) چنین نوشته است : " .... اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن ( یعنی دستار بندان ) تسویه حساب نشود ؛ خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود ؛ این میکربها میمانند و من می ترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید " هشتصد ملا یکجا خلق شده " . ملا همه امور مملکت را بدست گرفته ؛ همه ثروت شما را بر باد داده ؛ و شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده ....( روزنامه ملا نصرالدین . شماره ۲۵ - سال ۱۹۰۸ میلادی
コメント