فرقش توی چشم‌ ابراهیم نبوی

سید ابراهیم نبوی مقاله‌ای نوشته تحت عنوان "فرقش توی چشم‌تان نرود" و تلاش کرده فرق ابراهیم رئیسی و حسن روحانی را بکند توی چشم مخالفین حکومت!

نبوی در بخشی از این مقاله پرسیده " ... آیا واقعا تفاوتی میان روحانی و رئیسی و قالیباف با جهانگیری نیست؟ ... آیا میان آن‌که زندانی می‌شود و آن که زندانی می‌کند فرقی وجود ندارد؟ آیا میان مصطفی تاج‌زاده اصلاح‌طلب با سعید مرتضوی اصولگرا فرقی وجود ندارد؟ آیا میان بازجو و زندانی تفاوت وجود ندارد؟"

البته وقاحتِ ابراهیم نبوی دیگر موجب تعجب کسی‌ نمی‌شود اما هرچقدر از «تزویر و نیرنگ» ایشان، مسعود بهنود و شرکا بگوییم کم است!

همین ابراهیم سال ۱۳۹۲ پس از روی کار آمدن روحانی در مصاحبه با صدای آمریکا گفت: "دهه شصت هم که ۳۰ سال ازش گذشته دیگه کسی‌ یادش نیست. شما اصلا یاد کسی‌ نیار اون سالها را رو ولش کن تموم شد!!! "

ما در سپیده دم ویدئویی منتشر و سخنان نبوی را به چالش کشیدیم که با واکنش بسیار گسترده مواجه شد! در آن ویدیو گفتیم که نقض حقوق بشر شامل مرور زمان نمی‌شود و سوابق ابراهیم نبوی را هم افشا کردیم که خودش در دهه شصت مدیر سیاسی وزارت کشور و رفیق اسدلله لاجوردی معروف به جلاد اوین بوده!

حال رژیم جمهوری اسلامی پس از چند سال تلاش آزادی خواهان جهت افشای جنایت‌های دهه شصت و سوابق افرادی مانند ابراهیم نبوی، ابراهیم یزدی، ... وقتی‌ دید که نمی‌تواند این کارنامه سیاه را انکار کند، در اتاق‌های فکر تصمیم گرفتند که در یک فرار رو به جلو، از همین موضوع "جنایات دهه شصت" جهت تبلیغات انتخاباتی حسن روحانی بهره برداری کنند!

این سوالی که ابراهیم نبوی مطرح کرده دقیقا سوال ماست که "آیا میان بازجو و زندانی تفاوتی وجود ندارد؟"

مصطفی تاجزاده که به عنوان "بازجوی زندانیان سیاسی" در دهه ۶۰ ایفای نقش کرده با هزاران زندانی سیاسی که مورد شکنجه، تجاوز، ... قرار گرفتند و یا اعدام شدند فرقی‌ ندارد؟

آیا قربانیانِ فعالیت‌های تروریستی با مصطفی تاجزاده که خودش در فلسطین، سوریه و لبنان دوره دیده فرقی‌ ندارند؟

تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور دولت خاتمی که به «دوران طلائی امام» هم باور دارد نه تنها منکر تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ شده، در سال ۱۳۹۲ از داخل زندان اوین که گویا دفتری مجهز به اینترنت است، برای حسن روحانی کمپین انتخاباتی راه انداخته بود! از همان زندان فرضی‌ منتقدان توافق هسته‌ای در ژنو را «تکفیری»، «داعشی شیعی» و «حرامخوار» نامید!

لازم به ذکر است همسر تاجزاده "فخرالسادات محتشمی پور" دختر عموی سید علی‌اکبر محتشمی‌پور و دختر خاله حسین صفارهرندی معاون مدیرمسئول و سردبیر روزنامهٔ کیهان و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدی‌نژاد است. لطفا رجوع کنید به گزارشی در مورد میلیون‌ها دلار در حساب محتشمی پور در بانک‌های خارج از کشور!

یکی‌ از کاربران بالاترین نوشته است: «تاجزاده ثابت کرد که فرقی بین اصلاح طلب و اصول گرا نیست. باید حقیقت را به مردم که خود کم و بیش آن را میدانند بگویید. اینکه در هر دوره برای یک نفر نقش لولو تعریف میکنند و آنها انگار از روی فیلم نامه نقش بازی میکنند که ترس ایجاد کنند و نقش اطلاح طلبان هم دامن زدن به این ترس و رو کردن یک الترناتیو به عنوان منجی است مثل جلیلی یا همین رئیسی.»

کاربران دیگری هم نسبت به گذشته تاجزاده کنجکاوی به خرج داده اند: «راستی آقای تاجر زاده در سال ۶۷ یا کمی قبل تر از آن خود شما مشغول چه کاری بودید. یعنی کار ها و افکار شما دقیقا چقدر با این آیت الله قتل عام فرق داشت که حالا ملت را از ایشان می ترسانید؟»

حال با توجه به سوالاتی که در ذهن بسیاری از فعالین سیاسی و نسل جوان شکل گرفته، توجه شما را جلب می‌کنیم به توضیحات آرسام محمودی در مورد سوابق تاجزاده بر اساس اسناد و شواهد:

یکی از ویژگی‌های انقلاب ۵۷ ایران، ازدیاد و فراوانی گروه‌های تروریستی و هفت‌تیرکش، درست پیش از وقوع انقلاب است، روزنامه ستاره صبح در شماره ۴۸۴ خود که به تاریخ ۱۸ بهمن ۹۵ انتشار یافت، در مقاله‌ای به قلم مازیار حسینی به بخشی از فعالیت‌های یکی از این گروه‌های تروریستی به نام "فلق" و ذکر ترقه‌بازی‌هایشان پرداخته است. بخشی از مقاله فوق:

«اعضای گروه فلق قبل از عزیمت به امریکا، تحت تأثیر فعالیت گروه‌های چریکی و سخنرانی‌های علی شریعتی و وارد مسائل سیاسی شده بودند. "مصطفی تاجزاده" از بنیانگذاران گروه [تروریستی] فلق قبل از عریمت به امریکا وارد فعالیت‌های سیاسی شد. ... حسن واعظی از مؤسسان دیگر گروه، فعالیت سیاسی خود را از دبیرستان شروع کرد و تحت تأثیر محمدعلی رجایی، معلم ریاضی دبیرستان، تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و به امریکا رفت.

... فلق به معنی شکافنده بود. این نام بر اساس تفألی به قرآن انتخاب شده و در اواخر سال ۱۳۵۶۶ روی گروه گذاشته شد. اعضای گروه نیز تصمیم گرفته بودند برای مبارزه، تحصیل در امریکا را رها کرده به ایران بازگردند. اعضای فلق پس از این تصمیم به دو گروه تقسیم می‌شوند، شماری از اعضای گروه از طریق مهدی عراقی و مرتضی مطهری ابتدا به سوریه و لبنان رفتند و در کمپ‌های فلسطینی به فراگیری تعالیم نظامی پرداختند. تعلیمات حدود یک ماه به طول کشید و مرکب بود از آشنایی با انواع مواد منفجره و چگونگی ساخت آن، تیراندازی با اسلحه و ...

پس از پایان دوره، سرانجام این گروه به ایران بازگشتند. اعضای آموزش دیده گروه[تروریستی] فلق که طی آموزش‌های لبنان حدود ۵۰ بمب دست‌ساز درست کرده و با خود به ایران آورده بودند و از آن‌ها در درگیری‌ها استفاده می‌کردند. گروه فلق تقریباً در کلیه درگیری‌های ۲۱ و ۲۲ بهمن شرکت داشت. گروه نزدیک به ۴۰۰ نفر را آموزش نظامی داده و همین گروه‌های آموزش دیده در میان توده‌های مردم توانستند به تدریج پادگان‌ها و کلانتری‌ها را تصرف کنند.»