چرا آزادیخواهان مو را از ماست میکشند؟
- Soheil Parhizi
- Feb 26, 2018
- 4 min read
چرا آزادیخواهان بسیار موشکافانه به سخنان شبه روشنفکران و هنرمندان گوش میدهند و با وسواس خاصی مو را از ماست میکشند؟
مگر محسن مخملباف و نسرین ستوده که میگویند قصدشان جلوگیری از خونریزی، عبور مسالمت آمیز به یک حکومت دمکراتیک، سکولار و مبتنی بر حقوق بشر است، چه ایرادی دارد؟
او که از عشق صحبت میکند و با استفاده از دست و دیگر اجزای بدنش سعی میکند هیجان خود را به مخاطب منتقل کند. در سخنانش با استفاده از کلمات بسیار زیبا بیزاری خود را از ریاکاری نشان میدهد! همانند علیرضا نوریزاده در ظاهر رازهای زندگی خامنهای را هم افشا کرده! (زمان آن رسیده تا بدانیم بسیاری از افراد و رسانهها در خارج از کشور هر روزه برای «رد گم کنی» حتی به خامنهای علناً فحش میدهند یا فریاد مرگ بر خامنهای هم سر میدهند اما با رژیم همکاری میکنند.)


مخملباف در فیلم باغبان، گبه ، ... از عشق و صلح و معنویت سخنمیگوید. جشنوارههای فیلم در بسیاری از کشورهای دنیا هم با جوایز بیشمار از او و دخترانش تقدیر کرده اند. عده ای تلاش ميكنند تا از او يك چهره فرهيخته و مبتكر ارائه بدهند. بسیاری از سینماگران از جعفر پناهی تا عباس کیارستمی هم که شیفتگی خود را به شخصیت او نشان داده اند.
پس مشکل کجاست؟
به چند نکتهای که آزادیخواهان موشکافی به خرج داده اند بر میشماریم:
۱- گذشته محسن مخملباف را به دقت بررسی کرده اند و متوجه شده اند که مخملباف « شكنجهگری است كه فيلمساز شده!» و در نامهای به لاجوردی جلاد اوین خودش را «اخوی کوچک» او ناميده است. یا ﺑﺮای اﻋﺪاﻡ ﺳﻴﻨﻤﺎﮔﺮاﻥ رژیم گذشته آرزوی اعدام کرده است.
مخملباف بنیانگزار سینمای ایدئولوژیک اسلامی در ایران است. سینمایی که فقط باید در خدمات اهداف نظام اسلامی فیلم درست می کرد و اکران می کرد. فیلم «توبه نصوح» اولین فیلم محسن مخملباف با بازیگران فرج الله سلحشور، بهزاد بهزادپور، محمد کاسبی، محمد علی دوست، محصول سال ۶۱ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. دهها زندانی بخاطر امتناع از دیدن این فیلم در زندانهای جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ شلاق خوردند و شکنجه شدند.
عباس کیارستمی در فیلم کلوز آپ داستان کلاهبرداری فردی گمنام به نام حسین سبزیان (مخملباف بدلی) را برای دنیا تعریف میکند، اما از آنسو راه یک «شکنجه گر»، «بازجوی هنرمندان در زندان اوین» و «اخوی کوچکِ لاجوردی» را به جشنوارههای جهانی هموار میکند بدون آنکه هویت پرسناژ داستانش (مخملباف اصلی) را برملا کرده باشد!

۲- مخملباف در میزگرد بی بی سی چندین بار به سید محمد خاتمی ابراز عشق میکند. ایران را برای همه ایرانیان میخواهد و میگوید حتی اصولگرایان هم باید از این انسداد عبور نمایند. روحانیت، بسیج، سپاه ... اینها خانواده دارند، بگذارید ایران مال همه ایرانیها باشد.
اما وقتی صحبت از طرفداران پادشاهی ایران به میان میاید، خونش به جوش میآید و میگوید مملکت (رژیم اسلامی) از هم «بپاچه» او هم میشود «محسن چریک»!
یعنی بدون احترام به حقوق بشر، ... نتیجه دموکراسی و رفراندوم را نخواهد پذیرفت و مانند گذشته با چاقو حمله ور خواهد شد!
هرچند ما هم انتقادات زیادی به عملکرد شاهزاده رضا پهلوی مطرح کردیم، اما مفهوم دموکراسی این است که نتیجه رفراندوم را در فردای ایران آزاد بپذیریم. اما تاکید میکنیم رفراندوم پس از تغییر حکومت
محسن مخملباف در تاریخ ۲۶ اسفند در نامه ای سرگشاده به شاهزاده رضا پهلوی، تهدیدات خود در بی بی سی را بار دیگر به این شکل تکرار نمود: معلوم است كه اگر گذار ايران از استبداد دينى، به دخالت خارجى و نابودى ايران براى احياى سلطنت منجر شود، ايرانيان بى شمارى چون ستارخان و باقرخان چريك در مقابل آن خواهند ايستاد.
چرا این فیلمساز سبز پس از اینکه در دوران دولت تدبیر و امید به صورت دختران ایرانی اسید پاشی شد و یا زمانی که مردم خوزستان از روی استیصال خود را به آتش کشیدند، صدایش را بلند نکرد که دوباره «محسن چریک» خواهد شد؟
نه تنها در مقابل دولت جمهوری اسلامی سکوت کرد بلکه اکنون از از «آقای روحانی رییس جمهور ایران» میخواهد برای پیگیری شکایت از منتقدین خود با نظارت «مسئولین امنیتی نظام»، اقدام لازم را به عمل آورد. (البته به ادعای مخملباف منتقدین او را تهدید کرده اند)
۳- پس از «شکست فراخوان رفراندوم در افکار عمومی»، حکومت تلاش نمود با تولید خبرهای جدید و جنجالی از گسترش این رسوایی در بین همه لایههای اجتماعی جلوگیری نماید.
محسن مخملباف و نسرین ستوده هم جهت مظلوم نمایی ادعا کرده اند که تهدید شده اند!
محسن مخملباف: پیامهای تهدید به ترور از سوی کسانی که مدعی طرفداری از نظام سلطنتی بودهاند دریافت کرده ام.
یکی از فعالین سیاسی به نام بابک اسماعیلی در مطلبی در بالاترین نوشته است: حتی ممکن است ناگهان با این پدیده مواجه شویم که یکی از رفراندوم طلبان با مشت بکوبد زیر چشم خودش و بعد عکسی از خود را در اینترنت منتشر کند تا بدین وسیله یک تهدید اجرا شده را به نمایش بگذارد و برای رفراندوم طلبان توجهات بیشتری بخرد.
حنای اصلاح طلبان برای ما دیگر رنگی ندارد.
حتی اگر نوری زاد و دکتر ملکی دست در دست هم خود را از بالای برج میلاد بیاندازند پایین یا محسن چریک خودش را در جلوی مقر اتحادیه اروپا آتش بزند یا حتی اگر جن ها شیشهٔ تمام ماشین های اطراف خانه نسرین ستوده را شبانه بشکنند * یا اگر احمد خاتمی امام جمعه تهران رفراندوم را ام الفساد بنامد یا اگر علی خامنه ای بگوید رفراندوم یعنی مخالفت با اصل نظام و ولایت فقیه اگر ملاها یک بار دیگر سینما رکس آبادان را اتش بزنند اگر شش تا هواپیمای دیگر سقوط کند اگر سه تا نفتکش در دریای چین دچار سانحه شود .... همچنان مطالبهٔ ما چیز دیگری است:
تغییر قانون اساسی به نفع یک سکولار دموکراسی
مسیر این تغییر از رفراندوم نمی گذرد!
* لطفا رجوع کنید به دروغهای رضا خندان همسر نسرین ستوده که دو سال پیش در سایت سپیده دم افشا کردیم.
لازم به ذکر است یاران شیرین عبادی دست به قلم شده اند تا از رفراندوم طلبان منهای مخملباف دفاع کنند. منصوره شجاعی از اعضای مؤسس مدرسه فمینیستی در مقالهای نوشته است: برای اعتبار این بیانیه همان بس که نام عزیزان از جان گذشتهای چون نسرین ستوده و نرگس محمدی درپای آن دیده میشود. برای اعتبار این بیانیه همان بس که افرادی دلسوز از درون و بیرون کشور علیرغم تمام تهدیدهای حکومتی دست به دست هم داده و به فکر راه کاری برای توقف کاروان استبداد افتادهاند.
Comments