بازیگر مارمولک: «به خدا قسم هنرمندان نه اختلاس کردند نه خلاف کردند»
- Soheil Parhizi
- May 30, 2018
- 5 min read

بازیگر مارمولک در مراسم دفن ملک مطیعی: «به خدا قسم هنرمندان نه اختلاس کردند نه خلاف کردند!!! هنرمند هرگز دنبال براندازی نیست.»
در مورد قسمت دوم کاملا حق با پرویز پرستویی است، دست اندرکاران سینما نه تنها «دنبال براندازی» نیستند بلکه به شیوه خود با تمام وجود برای حفظ این رژیم تلاش میکنند! از محسن چریک و ابراهیم حاتمی کیا گرفته تا جعفر پناهی!
دلیلش کاملا واضح است: کسی سلبریتی نمیشود مگر اینکه از فیلتر رد شده و تحت حمایت حکومت و رسانهها قرار گیرد.از اینرو آنها هم به رژیم وفادار میمانند!
اما در مورد این قسمت از سخنان پرستویی که میگوید «هنرمندان نه اختلاس کردند و نه خلاف» با قاطعیت میتوان گفت که «کذب محض» است و دروغ میگوید!
هنرمندان یا مستقیما با جریحهدار کردن احساسات مردم از آنها کلاهبرداری کردند و با بیشرمی کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان را هرگز به دست آنها نرساندند!
یا به صورت غیر مستقیم از منافع سرشار مالی اختلاس گران و کلاه برداران ارتزاق می کنند!
به عنوان نمونه میتوان به پرونده اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان توسط تیم «سریال شهرزاد» اشاره کردکه بسیاری از هم میهنان از آن زمان به جمع پرسشگران از نحوه تأمین مالی این سریال و ارتباط آن با پول شویی و پرونده اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان پیوستند!
ماجرای پرونده شیرخشک های فاسد همسر مهناز افشار و دفاع این بازیگر سینما از همسرش را هم نمیتوان از یاد برد!
یا نمونه دیگر همین پرویز پرستویی است که از «سردار قالیباف» با تخلفات میلیاردی یا از «سردار سلیمانی» که میلیونها دلار را بدون ضابطه جابجا کرده، تمام قد دفاع میکند.
یا ناصر ملک مطیعی که در پروژهای با سرمایه بابک زنجانی و سردار رویانیان مشارکت جسته اما اکنون بی بی سی، رادیو فردا و من و تو به دروغ میگویند که «چهل سال ممنوع التصویر بوده»!

با توجه به حقایق انکار ناپذیر در مورد فساد، پولشویی، اختلاس و همدستی هنرمندان با رژیم اسلامی جای شکی باقی نیست که پرویز پرستویی با فرصت طلبی تلاش کرده که از احساسات مردم نسبت به حکومت گذشته و تنفر از رژیم فعلی، استفاده کرده تا هنرمندان خودفروخته و فاسد را تبرئه نماید و بگوید: «به خدا قسم هنرمندان نه اختلاس کردند نه خلاف کردند»
کسانی که از اندک هوش سیاسی برخوردار باشند متوجه میشوند که پوشش رسانهای گسترده و افراط گونه به خبر مرگ ناصر ملک مطیعی توسط بیبی سی، دویچه وله، رادیو فردا، من و تو
در راستای منحرف کردن افکار عمومی از اعتصاب کامیونداران و اعتراضات مال باختگان، کارگران، معلمان و دیگر زحمتکشان جامعه است!
اتاق فکر رسانههای زنجیرهای چون بیبی سی و دویچه وله، ... به خوبی میداند که «اعتصاب کامیونداران» باعث زمینگیر شدن رژیم میشود، اما خاطر جمع و کاملا مطمئن هستند که خطری از سوی هنربندان منافع رژیم و متهدانش را تهدید نمیکند و همانطور که بازیگر مارمولک اعتراف کرد: «هنرمند هرگز دنبال براندازی نیست»
با این مقدمه توجه شما را جلم میکنیم به نقد بسیار جالبی توسط یک هم میهن به نام کامکار تحت عنوان: «كارخانه اسطوره سازی - خمينی هم اينگونه سر از ماه در اورد و امام شد»
به بهانه فوت #ناصر_ملک_مطیعی (استاد هنر ، پیشکسوت سینما ، سنبل جوانمردی ، ......) و اینهمه ابراز احساسات ایرانیان چرا ما ایرانیان ، نگاه میکنیم ولی نمی بینیم ! گوش میکنیم ولی نمی شنویم ! ولی در عوض زود و با سرعت صوت #جوگیر میشویم و کارخانه #اسطوره سازی بیمسمی مان بکار میافتد ناصر ملک مطیعی #هنرپیشه بود ، فیلم بازی میکرد ، از این طریق و در دو نظام زندگی مرفه داشت ، هیچوقت و در هیچ زمانی هم همراه با درد #مردم نبود و اهمیت به مخاطبین ش نداد ، و هرگز بفکر همانهایی که بلیط خریدند و#سینما رفتند و فیلمهای او را تماشا کردند ، نبود و در سن ۸۸ سالگی مرد آنهم در دیاری که فشار زندگی بیشماران را دچار سکته میکند ..... نکنه توقع داشته اید که او عمر نوح داشته باشد !!!! ******** همین #ابرستاره ها بودند که باعث اصلی فریبکاری و حماقت پروری ایرانیان را بنا گذاردند. و باعث تعجب است که این ملت ابله کی از خواب غفلت بیدار می شود. #قیصر، نمایانگر ناخودآگاهی جمعی خودآگاهی جمعی همان جهانبینی یا روح زمانهاست که از باورها و سویگیریها و ایستارها و اصول هر جامعه یا گروه مشخص، تشکیل میشود. ناخودآگاه جمعی از غرایز و اشکال موروثی ادراک یا اندریافت تشکیل میشود که هرگز فرد به آنها آگاهی نداشته و در طول زندگی او به دست نیامدهاند، بلکه وجه مشخص گروه کامل از افراد - خانواده، ملت و یا همهٔ نوع بشر میباشد. #ناخودآگاه_جمعی نقطه عطفی برای شناخت بیشتر روحیات و روان انسان به حساب می آید و با این نظریه پی برده ایم که کنشها و رفتارهای ما فقط تحت تأثیر زمانی که ما با دنیای بیرون ارتباط برقرار کرده ایم نیست، عوامل گذشته نیز به صورت موروثی از گذشته در درون ما وجود داشته که رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار می دهد (۱۴۰۰ سال زیر نفوذ اسلام). ناهشیار جمعی، شامل مجموعهای از تجارب نسلهای گذشته است. ناهشیار جمعی برخلاف ناهشیار فردی، بخشی از میراث انسان و حلقه زنجیری است که ما را با سالهای گذشته پیوند میدهد: #مسعود_کیمایی به عنوان سناریست و کارگردان فیلم قیصر و هنربیشگان این فیلم خائنین «مرعی»ی نامرعیای هستند که بر استواری و دوام «اسلامیستی» ایرانیان می کوشند و زمینه را برای ورود خمینی آماده می سازند. فراموش نشود که این فیلم تقریباً ۱۰ سال پیش از ورود خمینی ساخته شد و بر روی اکران رفت. ولی اما که تمام شخصیتهای زن فیلم چه در کوچه و بازار و چه در روبروی دوربین (همچون پوری بنایی) همگی از پوشش اسلامی استفاده کرده اند در صورتی که داشتن/نداشتن پوشش اسلامی در زمان ساختن این فیلم آزاد بود. دیگر نکته مهم که مدام و پی گیر در فیلم با سکانسهای مختلف بر آن تکیه می شود: وضو گرفتن ها، نماز خواندنها و قسم یاد کردنهای فیلم است که بطور پی گیر دنبال میشوند. و پرسناژهای اصلی فیلم می گویند: یا قمربنی هاشم، یا باب الحوایج، یا امام هشتم، به عصمت زهرا و به ولای علی و ... آنجا که پای نصیحت کردن و دور ساختن از فاجعه/قتل دیگری پیش می آید گفته می شود: آدم هرچه پیر بشود به خدا (خردمندی) نزدیکتر می شود. ما در سکانسهای مختلف شاهد حرکت ماهرانه دوربین هستیم تا در یک «لوکیشن» مناسب تصویر شخصیت اول فیلم در گوشه راست پایین (یک فرد نیکو سرشت) و درسمت چپ قسمت بالا (مظهر قدرت آسمانی) شمایل «علی» امام اول شیعیان قرار گیرد. دیگر پافشاریهای «اسلامیستی» اصرار بیش از حد در رفتن به امامزاده (برای صفای قلب و سبکتر کردن غم) و یا به پایبوس امام هشتم شرفیاب شدن است. شخصیت اول داستان نزد امام هشتم شیعیان اعتراف به کناه می کند و خوشبختی خود را از او می خواهد. و درهر شرایطی چه شادی و چه غم باید یا رفت مکه و یا به پایبوس امام هشتم مشرف شد. مخالفت با قوانین جاری مملکت و در دست گرفتن اجرای جزاء و مکافات اعمالِ مخالف رسومِ خانوادگی را شخصیت اول فیلم به عهده دارد نه قوانین کشوری. مردم ایران در این برهة زمانی (بنابر فشار درونی ناخودآگاه جمعی ی ۱۴۰۰ ساله) انتظار یک شخصیت روحانی ی مسلمان را داشتند تا از این کفر (مدرنیتت) خلاص شوند و در نهایت از برهمکنشهای فرهنگی نزدیک خود همچون افغانستان و پاکستان سود برده تا نگاهی به غرب (ترکیه) و فرهنگ کشورهای اروپایی داشته باشند. و اشخاصی که براین آتش شوق دامن زدند بیش از صدها نفرمی باشند. روزنامه نگاران، فیلمنامه نویسان، هنرپیشگان، آهنگسازان، کارگردان و این لیست ادامه دارد. نمونه: فردین، ملک مطیعی، پوری بنایی، کیمیایی، شاملو، اسماعیل خویی و ... و دیگر آموزگاران و ایدولهای اجتماع آن زمان. و تشخیص صدف از خذف برای مردم ایران بس مشکل. تأثیر این افراد را حتا پس از چهل سال به خوبی در وضعیت کنونی ایران می توان مشاهده کرد. فراموش نشود که در کوتاه نوشته ما هیچگونه از ترویج چاقوکشی و آدم کُشی که از دیدن این فیلم حاصل می شود/شد، صحبتی به میان نیاوردیم. این موضوع را به متخصصین و پژوهندگان جرم و جرایم می سپاریم.
Comments