مجسمە سلمان فارسی به آتش کشیده شد
- Soheil Parhizi
- Aug 4, 2018
- 3 min read

به گزارش سپیده دم مجسمە سلمان فارسی در روزهای اخیر در شهر کازرون استان فارس به آتش کشیده شد.
در خیزش دیماه در سال ۱۳۹۶ مجسمه علی خامنه ای در فلکه ولایت شهرستان ایرانشهر به آتش کشیده شد اما تا این لحظه حمله به مجسمه هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آزاد مشهد گزارش نشده است.
سلمان فارسی ( متحول شده، تسلیم گشته بدون قید و شرط - پیش از مسلمان شدن: روزبه) نخستین ایرانی در دربار محمد بود به «سلمان محمدی» شهرت یافت.
او محمد را واداشت که با نامه پراکنی به پادشاهان و سران کشورهای مختلف؛ از آنان دعوت کند که به اسلام بگروند.
«سلمان» با دادن نشانیهای مداین، و زیور و آلات این شهر، و زیبایی دختران و زنان ایرانی، عمر را برانگیخت که به ایران لشگر کشی کند. عمر بن خطاب، به پیشنهاد سلمان به دو شرط موافقت کرد؛ یکی این که خود سلمان، بعنوان یکی از فقهای اسلام و اعضای اهل بیت، حکم جهاد اسلامی علیه فارسیان (ایرانیان) را صادر کند، و دوم، هر گاه به والی گیری جایی گمارده شد، آنرا بپذیرد و به نحو احسن انجام دهد. سلمان با شرایط عمر که علی بن ابی طالب نیز در جریان آنها بود، موافقت کرد، و حکم جهاد و کشتار ایرانیان را صادر کرد. در یورش نخست، سپاه تحت فرماندهی علی، کوفه را از چنگ ایرانیان خارج کردند، و سلمان را بعنوان والی این شهر، گماشتند. خوشرخصی سلمان و چگونگی اداره نظم عمومی شهر کوفه پس از تازش تازیان، مورد توجه عمر (امیر المونین) قرار گرفت، و گرفتاریهای دربار خسرو پرویز، و سپس درگیریهای بازماندگان او، و آشوب هایی که در بین ایرانیان پدید آمد، فرصت را برای شبیخون گسترده تر تازیان، آماده ساخت. عمر، سلمان و علی، در یک نقشه نظامی بسیار پیچیده ولی کارآ، سرانجام توانستند ایرانیان را در نبردهای جلولا، نهاوند، قادسی، شکست دهند، که در این سه نبرد، بیش از سیسد (۳۰۰) هزار ایرانی، در پدافند از ایران زمین جان باختند. «رستم هرمزد» (فرخزاد) دلاور بیباک و سردار غرور آفرین ایرانی؛ نیز، در این تازش، بدست تازیان کشته شد. دروازههای مداین، پایتخت کهن ایرانیان، بروی سپاه تازیان، بفرماندهی علی و سلمان گشوده شد، و سلمان سرانجام ، پس از سالها دوری از ایران، با کینه بیحدی که در انتقام جویی و خیانت پیشگی داشت؛ پا به مداین گذاشت.
عمر، طبق وعده یی که به سلمان داده بود، او را والی و فرماندار مداین خواند، و سربازان دژخویی را در خدمت و محافظت از او گماشت، و دستورات لازم را برای سرکوب و تجاوز به ایرانیان، به سلمان سپرد، و خود راهی عربستان شد. سلمان، پس از چند سال، به نوشته یی در سال ۳۶ گریز محمد از مکه به مدینه، در مداین درگذشت، و به نوشته «یعقوبی» در «کتاب البلدان»، جنازه او را در بخش شمال غربی طاق کسرا، به گور سپردند. صوفیهای ایرانی؛ که گوی تازی پرستی را حتی از آخوندها نیز، ربوده اند، و علی را «الله» و خدایشان می خوانند، سلمان را از «اهل صفا» خوانده، و همواره به زیارت او می روند. سلمان، بزرگترین، جنایت کارترین؛ بیشرمترین ایرانی بود که در تاریخ هزاران ساله پارسیان؛ نه تنها پشت به میهن و تاریخ و شناسه خود کرد؛ بلکه دست در دست دشمن، تا نابودی کامل فرهنگ و تاریخ و ملیت خود نیز، در حد توان کوشید
منابع: صوفی گری و ایرانیان باستان- دکتر عبدالحسین زرین کوب. کتاب البلدان- یعقوبی. گزارشهای فرود فولادوند. بحارالانوار، علامه مجلسی
Comments